بازار ثانویه چیست؟
هر روز کاری، میلیونها سهم از شرکتهایی مانند اپل، مایکروسافت، تسلا — و حتی شرکتهای غیرفناوری مانند کوکاکولا یا جانسون اند جانسون — دستبهدست میشوند. این یک رویداد خاص نیست؛ بلکه فعالیت پیوسته و پویای بازار ثانویه است: قلب تپندهی همان بازار سهامی که در اخبار میبینید.
به زبان ساده، بازار ثانویه جایی است که سرمایهگذاران سهام موجود در بازار یا صادرهشده شرکتهای سهامی را از یکدیگر میخرند و میفروشند. تفاوت اصلی آن با بازار اولیه چیست؟ اینکه در اینجا پول از جیب خریدار سهام به فروشنده میرود — نه خود شرکت.
این فصل دوم زندگی سهام یک شرکت است. اگر تا به حال فکر کردهاید این سهامها اصلاً از کجا میآیند — یعنی چگونه یک شرکت برای اولین بار سهام خود را به عموم عرضه میکند — آن فرآیند در بازار اولیه رخ میدهد، مثلاً از طریق یک عرضه اولیه (IPO).
بیشتر بخوانید: بازار اولیه (Primary Market) چیست؟ (به ندرت در اخبار می بینید، نه روزانه)
حالا بیایید ببینیم بازار ثانویه عملاً چگونه کار میکند.
در سایتهای اجتماعی با ما باشید
بازار ثانویه (Secondary Market) برای سهام دست دوم است
در اینجا منظور مان از بازار دست دوم، بازار کهنه فروشی (لیلامی) نیست — بلکه منظور این است که قبلاً افراد دیگری مالک آن بوده است. سهام که مانند کفش کهنه نمیشود تا قیمت آن کاهش یابد — بلکه اقتصاد و فعالیت خود شرکت است که روی ارزش آن تاثیرگذار است.
بازار ثانویه را مانند بزرگترین و کارآمدترین بازار خرید و فروش مجدد داراییهای مالی در جهان تصور کنید. شما یک سهم جدید از خزانه شرکت اپل نمیخرید. در عوض، شما سهمی را میخرید که یک سرمایهگذار دیگر — یک صندوق بازنشستگی، یک فرد یا یک صندوق سرمایهگذاری مشترک — تصمیم به فروش آن گرفته است.
خود شرکت مستقیماً درگیر معامله نیست؛ خرید و فروش صرفاً بین سرمایهگذاران است. به همین دلیل آن را بازار سهام دستدوم یا منتشرشده مینامیم.
بازیگران کلیدی: چه کسانی بازار را شکل میدهند؟
این یک ماشین بیروح نیست. شرکتکنندگان واقعی با اهداف مختلف، پویایی بازار را ایجاد میکنند:
- سرمایهگذاران خرد: افراد عادی مثل من و شما، که از طریق بروکر یا کارگزاریهای آنلاین یا اپلیکیشنها معامله میکنند.
- سرمایهگذاران سازمانی: «نهنگها» — صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، شرکتهای بیمه و صندوقهای پوشش ریسک نمونههای بارز آن است. آنها در حجمهای عظیم معامله میکنند و میتوانند قیمتها را به طور قابل توجهی تغییر دهند.
- سازندگان بازار (Market Makers): نهادهای تخصصی (اغلب وابسته به بانکهای بزرگ) که ضربانآهنگ نقدشوندگی هستند. آنها به طور مداوم هم قیمت تقاضا (Bid — قیمتی که حاضرند بخرند) و هم قیمت عرضه (Ask — قیمتی که حاضرند بفروشند) را اعلام میکنند و اطمینان میدهند که همیشه یک خریدار مایل برای هر فروشنده و بالعکس وجود دارد.
- سفتهبازان و معاملهگران الگوریتمی: شرکتکنندگانی که بر حرکات کوتاهمدت قیمت متمرکزند. این شامل معاملهگران روزانه و برنامههای کامپیوتری پیچیده (الگوها) میشود که در کسری از ثانیه بر اساس مدلهای ریاضی معامله انجام میدهند.
چرا بازار ثانویه مهم است؟ 3 ستونی که آن را پایدار نگه میدارند
بازار ثانویه چیزی بیش از یک اپلیکیشن برای خرید سهام است. آن را مانند اتاق موتور حیاتی کل سیستم مالی در نظر بگیرید. ارزش آن به سه دلیل بزرگ و درهمتنیده است: نقدشوندگی، کشف قیمت و دسترسی دموکراتیک.
بیایید ببینیم هرکدام از این اصطلاحات فاخر در واقع برای شما چه معنایی دارند.
نقدشوندگی: آزادی «وارد شو، خارج شو»
نقدشوندگی فقط یک کلمه فانتزی برای «اینکه چقدر راحت میتوان چیزی را خرید یا فروخت بدون اینکه قیمتش به هم بریزد» است.
چرا برای شما مهم است؟
تصور کنید یک تابلوی نقاشی نادر دارید. برای فروش آن، باید آن عاشق هنر خاص را پیدا کنید و ممکن است ماهها طول بکشد. این یعنی فاقد نقدشوندگی. سهام اینطور نیست. بازار ثانویه مانند یک بازار شلوغ 24 ساعته است که همیشه کسی حاضر است چیزی را که شما میفروشید بخرد یا چیزی را که شما میخواهید بفروشد.
- دروازه خروج: این مهمترین بخش است. یعنی شما هیچگاه در دام نمیافتید. اگر برای یک فوریت، خرید خانه یا حتی یک فرصت سرمایهگذاری بهتر به پول نقد نیاز داشتید، میتوانید سهام خود را در عرض چند دقیقه بفروشید. این آزادی است که در وهله اول به مردم اعتماد به نفس سرمایهگذاری میدهد.
- نگهدار پایداری: از آنجایی که افراد زیادی دائماً در حال معامله هستند، سرمایهگذاران بزرگ میتوانند حرکات بزرگ انجام دهند بدون آنکه نوسانات قیمتی وحشیای ایجاد کنند که به افراد کوچک آسیب برساند.
کشف قیمت: بزرگترین نظرسنجی جهانی
این روشی است که بازار تشخیص میدهد یک سهم در هر ثانیه واقعاً چقدر ارزش دارد.
چرا برای شما مهم است؟
هیچ رئیسی در یک اتاق نیست که قیمت سهام تسلا را برای امروز تعیین کند. در عوض، قیمت از همه میآید — یک دانشجو در دهلی، یک بازنشسته در فلوریدا، یک ابرکامپیوتر در لندن — همگی بر اساس آنچه میدانند و باور دارند، سفارشات خرید و فروش خود را ثبت میکنند.
اخبار چگونه قیمت را جابجا میکند؟
وقتی خبر خوبی میآید (مثل سودآوری فوقالعاده)، افراد بیشتری میخواهند بخرند، بنابراین قیمت بالا میرود. وقتی خبر بدی میآید، افراد بیشتری میخواهند بفروشند، بنابراین قیمت افت میکند. بازار دائماً در حال هضم تیتر اخبار درباره نرخ بهره، محصولات جدید یا رویدادهای جهانی و تنظیم فوری قیمتها است.
در نهایت، قیمتی که روی تیکر میبینید، منطقیترین حدس از ارزش یک سهم است که بر پایه دانش جمعی میلیونها نفر شکل گرفته. این سیستم کامل نیست، اما بهترین سیستمی است که داریم.
دسترسی دموکراتیک: سرمایهگذاری حالا برای همه است
قدرت مالکیت بخشی از بزرگترین شرکتهای جهان برای افراد عادی.
چرا برای شما مهم است؟
صد سال پیش، فقط ثروتمندان فوقالعاده میتوانستند سهام بخرند. امروز، شما میتوانید.
در نتیجه؛ ما شاهد موارد زیر هستیم:
- فروریختن دیوارها: با گوشی تلفن و یک اپ کمهزینه، میتوانید بخشی از اپل یا آمازون را از روی کاناپه خود بخرید. به لطف سهام جزئی (خرید بخشی از یک سهم)، لازم نیست میلیونر باشید. لازم نیست نزدیک وال استریت زندگی کنید.
- شما یک مالک هستید، نه فقط یک مصرفکننده: این یعنی میتوانید ثروت بسازید و مستقیماً از موفقیت یک شرکت بهرهمند شوید، نه فقط با خرید گوشی آن یا استفاده از اپلیکیشن آن. شما در رشد اقتصادی مشارکت میکنید.
- زمین بازی برابر: قوانین بورسهای بزرگ به این معناست که شما همان قیمتها و دادههایی را میبینید که صندوقهای سرمایهگذاری چندمیلیارد دلاری میبینند. شما همان فرصت اولیه را دارید.
به طور خلاصه: بازار ثانویه به شما امکان میدهد به راحتی معامله کنید (نقدشوندگی)، قیمتهای منصفانه را از طریق مشارکت جمعی همه کشف میکند (کشف قیمت) و از همه مهمتر، اجازه میدهد شما در بازی شرکت کنید (دسترسی دموکراتیک). این سه ستون دلیل این هستند که بازار ثانویه سنگ بنای سرمایهگذاری مدرن است.
موتور معاملات: بورسها و کارگزاریها چگونه معاملهگران را به هم وصل میکنند؟
پس، سفارش «خرید» شما چگونه یک فروشنده پیدا میکند؟ به زبان ساده اینگونه است که:
- شما یک سفارش را از طریق کارگزار خود (مثلاً Rabinhood) ثبت میکنید.
- کارگزار شما سفارش را به یک بورس (مثل بورس تهران یا نیویورک آمریکا) یا یک شبکه معاملاتی هدایت میکند.
- سیستم بورس، سفارش خرید شما را با یک سفارش فروش معلق از شرکتکننده دیگر (که میتواند یک سرمایهگذار خرد، یک نهاد یا یک سازنده بازار باشد) مطابقت میدهد.
- معامله انجام میشود و فرآیند تسویه آغاز میشود (جایی که سهام به طور رسمی به شما منتقل میشود و پول به فروشنده منتقل میشود) که معمولاً دو روز کاری طول میکشد (T+2). البته بروکر شما فوری سهامها و پول شما را نشان میدهد که چه قدر سود یا زیان کرده اید — اما فرآیند قانونی آن 2 روز طول میکشد.
خواندن تیکر یا نماد: قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش و حجم چه چیزی به شما میگویند؟
وقتی یک سهم مثل تسلا (TSLA) را جستجو میکنید، نکتههای کلیدی تولیدشده توسط فعالیت بازار ثانویه را خواهید دید:
- قیمت تقاضا (Bid): بالاترین قیمتی که یک خریدار در حال حاضر، حاضر است پرداخت کند. اگر شما بفروشید — در این قیمت میفروشید و فرد دیگری که سفارش معلق گذاشته است، در این قیمت میخرد.
- قیمت عرضه (Ask یا Offer): پایینترین قیمتی که یک فروشنده در حال حاضر، حاضر است بپذیرد. شما در این قیمت خریداری میکنید و فروشنده شما به این قیمت به شما میفروشد.
- اختلاف قیمت خرید و فروش (Spread): تفاوت بین قیمت تقاضا و عرضه. یک اختلاف کم معمولاً نشاندهنده نقدشوندگی بالا (فعالیت معاملاتی زیاد) است. به هر میزان این اختلاف کم باشند، به همان میزان تعداد مشترکین بازار بیشتر بوده و نقدینگی بالا است.
- حجم معاملات: تعداد سهام معامله شده در یک دوره. حجم بالا، روند قیمت را تأیید میکند و نشاندهنده علاقه زیاد به سهم است.
چه چیزی قیمتها را جابجا میکند؟
در بازار ثانویه، سهامی مانند تسلا (TSLA) در خلأ معامله نمیشود. قیمت آن توسط یک رویداد یا یک شخص تعیین نمیگردد، بلکه توسط عوامل متعدد پویا، دائماً در حال تغییر اند — برخی منطقی، برخی احساسی و برخی کاملاً غیرقابل پیشبینی. هر حرکت افزایشی یا کاهشی در اپلیکیشن معاملاتی شما، نتیجهٔ زندهٔ برخورد میلیونها تصمیم، الگوریتم و انتظار در بازاری جهانی است که هرگز واقعاً نمیخوابد.
در اینجا نگاه عمیقتری به محرکهای کلیدی پشت این نوسانات روزانه قیمت میاندازیم:
عملکرد شرکت: پایه و اساس ارزش
در واقع، یک سهم نشاندهنده مالکیت جزئی در یک کسبوکار واقعی است. بنابراین، زمانی که یک شرکت مانند تسلا:
- سود سهماههای فراتر از انتظار گزارش میدهد؛
- یک پیشرفت در فناوری باتری اعلام میکند؛ و یا
- یک گیگافکتوری جدید را زودتر از برنامه افتتاح میکند؛
…سرمایهگذاران پتانسیل آینده آن را بازبینی کرده و اغلب حاضرند برای هر سهم مبلغ بیشتری بپردازند.
در مقابل:
- عدم دستیابی به اهداف تحویل دهی ماشینها/موترها؛
- تأخیرهای تولید؛
- خروج غیرمنتظره مدیران ارشد؛
- یا فراخوانهای ایمنی
…میتواند منجر به فروش سریع سهام شود. حتی شایعات درباره تمرکز یا ثبات رهبری ایلان ماسک — منصفانه باشد یا نه — با توجه به نفوذ فوقالعاده او بر هویت و پیشرفت شرکت، میتواند بر احساسات تأثیر بگذارد.
تغییرات صنعتی و کلاناقتصادی: تصویر بزرگتر
تسلا در انزوا عمل نمیکند.
این شرکت در بخشهای گستردهتر خودرو، انرژی و فناوری وجود دارد که همگی به نیروهای خارجی حساس هستند.
یک مقررات جدید ایالات متحده یا اتحادیه اروپا در مورد یارانه خودروهای برقی، تعرفههای واردات لیتیوم یا استانداردهای سختتر آلایندگی میتواند در کل بخش خودروهای برقی موج ایجاد کرده و تسلا را نیز با خود بالا یا پایین بکشد.
به طور مشابه، دادههای کلاناقتصادی — مانند گزارشهای تورم، آمار بیکاری یا تصمیمات فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) درباره نرخ بهره — فضای کلی سرمایهگذاری را شکل میدهند.
مثلا هنگامی که نرخ بهره افزایش مییابد، رشد سهام مانند تسلا اغلب تحت فشار قرار میگیرند زیرا سودهای آتی با تنزیل بیشتری محاسبه میشوند.
در دوران عدم اطمینان اقتصادی، سرمایهگذاران ممکن است به داراییهای «امنتر» پناه ببرند و شرکتهای فناوری با ریسک بالا را رها کند.
احساسات بازار: روانشناسی جمع
شاد پرنوسانترین نیرو، احساسات انسانی (و الگوریتمی) باشد.
احساسات سرمایهگذاران میتواند در عرض چند دقیقه از سرخوشی به ترس تغییر کند. سپس؛ توسط رسانههای اجتماعی، تیترهای اخبار مالی یا حرکتهای مِممحور در پلتفرمهایی مانند رددیت یا ایکس (توئیتر سابق) تشدید شود.
یک پست ویرال واحد، یا یک هدف قیمتی جسورانه از سوی یک تحلیلگر یا حتی تأیید یک چهره مشهور میتواند موجی از خرید ایجاد کند — نه به این دلیل که اصول بنیادی شرکت تغییر کرده، بلکه چون برداشت تغییر کرده است.
این رفتار گلهای میتواند روندهای قدرتمند کوتاهمدتی ایجاد کند که موقتاً بر ارزشگذاری منطقی غلبه کرده و منجر به حباب یا افتهای ناشی از وحشت میشود که بعداً اصلاح میشوند.
عرضه و تقاضا: مکانیک بازار
در زیر تمام این سر و صدا، یک حقیقت اقتصادی ساده نهفته است: قیمت توسط خریداران و فروشندگان تعیین میشود.
اگر 10٬000 نفر بخواهند سهام تسلا را به قیمت 250 دلار بخرند، اما فقط 5٬000 نفر مایل به فروش در آن قیمت باشند، خریداران قیمت را به سمت بالا میبرد تا زمانی که تعادل برقرار شود.
این مکانیسم توسط بازارسازان و معاملهگران با فرکانس بالا تسهیل میشود که نقدینگی فراهم میکنند، اما نیروی زیربنایی تغییر نکرده است.
شرکتهای سرمایهگذاری که در حال متعادلسازی مجدد پورتفولیو (پرتفوی) خود هستند، صندوقهای شاخص که سهام میخرند (مثلاً پس از ورود تسلا به شاخص S&P 500)، یا معاملهگران کوچک که متاثر از « میم» وارد بازار میشوند، همگی معادله عرضه و تقاضا را در لحظه تغییر میدهند.
چرا یک بازار ثانویه قوی، به نفع کل اقتصاد است؟
بازار ثانویه قوی و نقدشونده به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که میتوانند سهام را بهراحتی بخرند و بفروشند. این اطمینان، سرمایهگذاری در عرضههای اولیه و بعدی را تشویق میکند. وقتی خروج از سرمایهگذاری آسان باشد، شرکتها ارزانتر و سادهتر پول جذب میکنند.
معاملات مداوم در بازار ثانویه قیمتهای منصفانهای ایجاد میکند. این قیمتها اطلاعات مهمی را درباره ارزش شرکتها نشان میدهند. سپس از همین قیمتها برای تعیین ارزش عرضههای اولیه یا انتخاب شرکتهای شایسته سرمایهگذاری استفاده میشود. در نتیجه، بازار ثانویه کمک میکند سرمایه به شکل بهتری در اقتصاد جریان یابد.
بازار ثانویه قوی با کاهش هزینهها، سرمایهگذاری و نوآوری را تقویت میکند. شرکتها میتوانند رشد کنند و سرمایهگذاران نقدشوندگی بهتری دارند. در واقع، بازار ثانویه سالم زیربنایی است که تأمین مالی اولیه را ممکن و کارآمد میسازد و به رشد اقتصاد کمک میکند.
ریسکها و واقعیتها: نکاتی که باید در نظر داشته باشی
بازار ثانویه میتواند مکان خوبی برای ساختن ثروت باشد، اما یک برد تضمینشده نیست. ریسکهای واقعی وجود دارد و آنها اغلب از دو جا ناشی میشوند: نحوه عملکرد خود بازار، و نحوه واکنش ما به آن. آگاهی از این ریسکها به معنای ترسیدن نیست – به معنای هوشمند بودن و در کنترل نگه داشتن اوضاع است.
در اینجا سه بزرگترین چیزی که باید مراقبشان باشید، آورده ایم: نوسان، دام احساسات و نظریه احمق بزرگتر
نوسان: قیمتها بالا و پایین میپرند (و این طبیعی است)
قیمت سهام در یک خط صاف و هموار بالا نمیرود. آنها روی اخبار خوب بالا میپرند و روی اخبار بد سقوط میکنند — گاهی اوقات خیلی ناگهانی. این حرکت بالا و پایین را نوسان مینامند و بخشی طبیعی از بازار سهام است.
چرا مشکلساز است؟
دیدن اینکه ارزش سرمایهگذاریهایتان در مدت کوتاهی 10 درصد یا بیشتر افت میکند، میتواند ترسناک باشد. به راحتی ممکن است وحشت کنید و همه چیز را بفروشید تا از درد خلاص شوید.
نکته کلیدی: از نظر تاریخی، بازارها همیشه با گذشت زمان از افتها بهبود یافتهاند. بزرگترین اشتباه، پایین آمدن بازار نیست — فروش سرمایهگذاریهایتان در حالی که افت کردهاند و از دست دادن مرحله بهبود است. به نوسان به عنوان قیمتی که برای شانس کسب بازدهی بالاتر در بلندمدت میپردازید، فکر کنید.
دام احساسات: مغز شما در مقابل بازار
ما بیش از هر زمان دیگری به اخبار و دادههای مالی دسترسی داریم. این میتواند یک نفرین باشد. تماشای مداوم حرکت قیمتها میتواند منجر به تصمیمات احساساتی شود که به سبدتان آسیب میزند.
در اینجا به دو مورد آن میپردازیم:
- تله “فروش از روی وحشت یا پانیک سلینگ“: میبینید سهامی که دارید روی یک تیتر خبری بد 5 درصد افت کرده و بلافاصله میفروشید… فقط برای اینکه ببینید هفته بعد برمیگردد.
- تله “خرید هیجانی” (FOMO — ترس از دست دادن): میبینید یک سهم در حال اوج گرفتن است و آن را میخرید چون میترسید فرصت را از دست بدهید، اغلب در بالاترین قیمت، دقیقاً قبل از اینکه افت کند.
چگونه با آن مقابله کنیم: بازار به صبر پاداش میدهد. قوانین سادهای برای خودتان ایجاد کنید، مثلاً «هر ساعت پرتفوی خود را چک نمیکنم» یا «بر اساس یک تک خبر نمیفروشم.» به برنامه بلندمدت خود پایبند باشید.
بازی “احمق بزرگتر”: وقتی سرمایهگذاری به قمار تبدیل میشود
گاهی اوقات، مردم یک سهم را نه به این دلیل که شرکت عملکرد خوبی دارد، بلکه به این دلیل میخرند که فکر میکنند میتوانند بعداً آن را به شخص دیگری با پول بیشتری بفروشند. آنها روی پیدا کردن یک «احمق بزرگتر» شرط بندی میکنند. این سفتهبازی است، نه سرمایهگذاری.
چگونه آن را تشخیص دهیم؟
این اتفاق در حبابها رخ میدهد (مثل حباب داتکام یا هیجان سهام میم). قیمت صرفاً بر اساس هیجان و امید است، نه بر اساس سود یا ارزش واقعی شرکت.
در نهایت، «احمقها» تمام میشوند. وقتی مردم خرید را متوقف کنند، قیمت خیلی سریع فرومیریزد و آخرین افرادی که سهم را نگه داشتهاند، پول زیادی از دست میدهند.
نتیجهگیری: سرمایهگذاری واقعی، مالکیت بخشی از یک کسبوکاری است که برای بلندمدت به آن باور دارید. اگر نمیتوانید توضیح دهید که چرا یک شرکت بر اساس عملکرد واقعیاش در دنیا، ارزش قیمت کنونی را دارد، احتمالاً در حال قمار هستید.
چگونه میتوانید شروع کنید: راهنمایی واقعبینانه برای اولین معامله شما
در این قسمت قدمهای که باید برای خرید سهام یک شرکت بردارید، آورده ایم. هر کدام از اینها نیاز به تحقیق و درک عمیقتر دارد. این مراحل صرف مانند یک نقشه راه است.
- باز کردن حساب کارگزاری: یک کارگزار آنلاین معتبر و کاربرپسند انتخاب کنید.
- واریز پول به حساب: پول را از حساب بانکی خود انتقال دهید.
- تحقیق کنید: فقط هیجان را دنبال نکنید. شرکتای که میخرید را درک کنید.
- ثبت سفارش: با انواع سفارشهای پایه شروع کنید:
- سفارش بازار (Market Order): بلافاصله با بهترین قیمت موجود خرید/فروش میکند.
- سفارش محدود (Limit Order): حداکثر قیمت خرید یا حداقل قیمت فروش شما را تعیین میکند، که کنترل به شما میدهد اما اجرای معامله را تضمین نمیکند.
- بلندمدت فکر کنید: برای اکثر افراد، سرمایهگذاری موفق در مورد صبر و مالکیت شرکتهای بزرگ در طول زمان است، نه معاملهگری روزانه.
نتیجهگیری
بازار ثانویه مهمترین قسمت بازار بورس و فراتر از یک پلتفرم برای معامله است — آن مرکز دموکراتیک سرمایهداری عمومی است. این بازار، اوراق سهام ایستا را به داراییهای نقد و دارای قیمت کشفشده تبدیل میکند. به افراد عادی فرصت میدهد تا ثروت خود را از طریق خرید سهام شرکتهای پیشتاز افزایش دهد. با درک نحوه عملکرد، سیستم، قوانین، بازیگران و هدف آن، شما از یک تماشاگر اخبار مالی به یک شرکتکننده آگاه در اقتصاد جهانی تبدیل میشوید.

