شما این صحنه را به احتمال قوی شاهد بودهاید: یک کسبوکار کوچک دروازهاش را قفل میکند، یک خانواده خانهاش را به حراج میگذارد. اما وقتی یک چهرۀ سرشناس مانند ایلان ماسک هشدار میدهد که آمریکا «در حال ورشکستگی است»، یک سؤال عمیقتر مطرح میشود. آیا واقعاً یک کشور میتواند مانند یک فرد یا یک شرکت ورشکست شود؟
پاسخ شگفتآور است: در حالی که افراد و شرکتها میتوانند برای ورشکستگی قانونی درخواست دهند، یک کشور نمیتواند — حداقل نه به هیچ معنای مورد تأیید دادگاه. اصطلاح «ورشکسته» وقتی در مورد کشورها به کار میرود، بهاشتباه استفاده شده و واقعیت بسیار آشفتهتری را پنهان میکند: نکول (قصور در پرداخت) بدهیهای دولتی (Sovereign Default). در این مقاله، معنای کاملاً متفاوت فروپاشی مالی را در این سه سطح بررسی میکنیم.
سلب مسئولیت: این مقاله یک مرور سادهشده برای اهداف اطلاعاتی است و مشاورۀ حقوقی یا مالی محسوب نمیشود.
نکته مهم: قوانین کشورها خیلی مشابه است. به احتمال قوی شما تریدر/معاملهگر هستید. به همین خاطر، از قوانین آمریکا به عنوان نمونه یاد آوری میکنیم — چون روی تمام بازار مالی تاثیر مستقیم دارد.
ورشکستگی: یک رویهٔ قانونی رسمی است که در آن دادگاه بر امور مالی بدهکار نظارت میکند تا بدهیها را یا حذف کند (تصفیه) یا بازسازی نماید (ساختار مجدد)، و محافظت قانونی از طلبکاران را فراهم آورد.
در اصل، این یک ابزار قانونی است که توسط دولتها ایجاد شده تا زمانی که پرداخت بدهیها غیرممکن میشود، یک راهحل منظم ارائه دهد. هدف اصلی آن توقف آشفتگی و یافتن بهترین راه برای مدیریت بدهیهای پرداختنشدنی است. این راه حل بسته به اینکه چه کسی درگیر است — یک فرد، یک کسبوکار یا یک کشور — کاملاً متفاوت به نظر میرسد و نتایج بسیار متفاوتی دارد.
ممکن سوال داشته باشید که: درخواست دادگاهی برای ورشکستگی لازم است؟
در اکثر نظامهای حقوقی رسمی — بهویژه در کشورهایی مانند ایالات متحده — بله، برای ورشکستگی همیشه یک درخواست (فایل) دادگاهی ضروری است.
ورشکستگی، طبق تعریف، یک وضعیت حقوقی است که توسط دادگاه اعطا میشود. این وضعیت بهطور خودکار زمانی که فردی یا شرکتی نمیتواند بدهیهایش را بپردازد رخ نمیدهد. برای به دست آوردن حمایتها و نتایج قانونی ورشکستگی (مانند «برائت بدهی»، توقف خودکار تعقیب از سوی طلبکاران، یا سازماندهی مجدد تأییدشده توسط دادگاه)، بدهکار باید:
درخواستی را به دادگاه ورشکستگی صلاحیتدار تقدیم کند.
داراییها، بدهیها، درآمدها و هزینههای خود را در قید سوگند افشا کند.
تحت نظارت دادگاه قرار گیرد که ممکن است شامل مشارکت یک امین، جلسات طلبکاران و تأیید قضایی طرحها (مثلاً در فصل 11 یا 13) باشد.
ورشکستگی شخصی – مسیر قانونی برای یک «شروع تازه»
برای یک فرد یا یک خانواده، ورشکستگی یک اعلام قانونی ورشکستگی است که برای ارائه تسکین طراحی شده. فلسفۀ اصلی آن انساندوستانه است و به فرد تحت فشار فرصتی برای بازسازی میدهد.
در ایالات متحده، این فرآیند عمدتاً از دو فصل قانونی مجزا پیروی میکند:
فصل 7 («تصفیه»): یک امین، داراییهای غیرضروری را برای پرداخت به طلبکاران میفروشد که منجر به برائت سریع (رفع) بیشتر بدهیهای باقیمانده بدون وثیقه میشود.
فصل 13 («برنامۀ بازپرداخت»): بدهکار از یک برنامۀ 3 تا 5 سالۀ تأییدشده توسط دادگاه پیروی میکند تا بخشی از بدهیهای خود را بازپرداخت کند که به او امکان میدهد داراییهایی مانند خانه یا ماشین را نگه دارد.
عاملهای ورشکستگی اغلب بزرگترین شوکهای زندگی هستند: یک رویداد پزشکی فاجعهبار، از دست دادن ناگهانی شغل یا طلاق. اما نتیجۀ نهایی، یک شروع تازۀ تحت حمایت قانون است.
ورشکستگی شرکتی — استراتژی، بقا یا تعطیلی
وقتی یک شرکت با ورشکستگی مواجه میشود، محاسبه از تسکین شخصی به حسابوکتاب استراتژیک کسبوکار تغییر میکند. این ابزاری برای مهندسی مالی است که اغلب با هدف زنده نگهداشتن کسبوکار استفاده میشود.
این فرآیند تحت دو فصل اصلی عمل میکند:
فصل 11 («سازماندهی مجدد»): شرکت تحت نظارت دادگاه، بدهیها و عملیات خود را بازسازی میکند تا به کار خود ادامه دهد. مدیریت موجود اغلب کنترل را در دست نگه میدارد.
فصل 7 («تصفیه»): یک امین همۀ داراییهای شرکت را برای پرداخت به طلبکاران میفروشد که منجر به تعطیلی دائمی کسبوکار میشود.
تأثیرات دومینویی آن قابل توجه است و کارکنان، تأمینکنندگان و جوامع محلی را تحت تأثیر قرار میدهد. برخلاف کشمکش خصوصی یک فرد، ورشکستگی شرکتی یک رویداد مالی عمومی است.
«ورشکستگی» دولتی – بحران سیاسی بدون دادگاه
این ما را به پیچیدهترین سطح میرساند: یک کشور در تنگنا. در اینجا، چارچوب آشنا قانون ورشکستگی ناپدید میشود. هیچ «فصل 11» جهانی وجود ندارد. برخلاف شرکتها، کشورها دارای حاکمیت هستند — آنها تابع هیچ مرجع قانونی برتر دیگری نیستند. ایجاد یک دادگاه ورشکستگی الزامآور جهانی مستلزم آن است که کشورها حاکمیت مالی خود را واگذار کنند، امری که از نظر سیاسی در جهان امروز غیرممکن است و این خلاء نهادی جهانی را توضیح میدهد.
وقتی یک کشور نمیتواند صورتحسابهای خود را پرداخت کند، وارد وضعیت قصور در پرداخت بدهیهای دولتی (سوورین دیفالت) میشود — این یک زمینلرزۀ سیاسی و اقتصادی است. وقتی چهرههایی مانند ایلان ماسک هشدار میدهند که آمریکا «در حال ورشکستگی است»، معمولاً به ناپایداری مالی بلندمدت اشاره دارند، نه یک درخواست قانونی ورشکستگی قریبالوقوع. برخلاف اکثر کشورها، آمریکا به ارز خودش وام میگیرد و بانک مرکزی خود را کنترل میکند — که قصور در پرداخت را به شکلی که در کشورهای دیگر رخ میدهد، بسیار نادر میسازد (اگرچه همچنان میتواند با امتناع از پرداخت بدهی به لحاظ ارزش واقعی، مثلاً از طریق ابرتورم، قصور کند).
فرآیند: مذاکرۀ آشفته، نه دستور دادگاه. کشور وارد مذاکرات طولانی با طلبکارانی مانند دولتهای دیگر و صندوق بینالمللی پول (IMF) میشود تا بازسازی بدهی را انجام دهد — برای مهلتهای بیشتر، مبالغ کاهشیافته («اصلاح مو») یا نرخهای بهره پایینتر التماس میکند، اغلب در ازای اقدامات ریاضتی سخت.
چرا این یک جانور کاملاً متفاوت است:
هیچ شروع تازهای وجود ندارد: بدهی به ندرت پاک میشود، فقط زمانبندی آن تغییر میکند.
خسارت داخلی: نتیجه معمولاً یک رکود عمیق، سقوط ارز و ناآرامی اجتماعی است.
سرایت جهانی: یک قصور بزرگ میتواند باعث وحشت در بازارهای مالی جهانی شود.
یک نمونۀ مدرن بارز، نکول یونان در طول بحران بدهی اروپا (2018-2010) است. یونان قصور کرد و نیاز به کمکهای مالی بینالمللی همراه با ریاضت شدید داشت که باعث شد اقتصادش یک چهارم کوچک شود. این بحران نه در یک دادگاه، بلکه در جلسات بیپایان وزرای دارایی حلوفصل شد.
ورشکستگی در مقابل قصور دولتی: یک مقایسۀ کنار هم
در حالی که کلمۀ «ورشکستگی» این سناریوها را به هم مرتبط میکند، سازوکارهای قانونی، اهداف و پیامدهای آنها اساساً متفاوت است. جدول زیر یک شکاف واضح و کنار هم ارائه میدهد. (تذکر: این مقایسه بر سیستم آمریکا برای افراد و شرکتها متمرکز است. قصورهای دولتی از هیچ فرآیند جهانی واحدی پیروی نمیکنند و بر اساس کشور متفاوت هستند.)
جنبه
فرد (فصل 7 / 13)
شرکت (فصل 7 / 11)
کشور (قصور در پرداخت بدهیهای دولتی)
چارچوب قانونی اصلی
قانون ورشکستگی ایالات متحده (فصول 7 و 13)
قانون ورشکستگی ایالات متحده (فصول 7 و 11)
هیچ رژیم ورشکستگی الزامآور جهانی وجود ندارد؛ تحت حاکمیت مذاکرات داوطلبانه، قراردادهای اوراق قرضه، پروتکلهای صندوق بینالمللی پول و کمیتههای طلبکاران موردی (مانند باشگاه پاریس برای دولتیها).
هدف اولیه
تسکین بدهی و یک «شروع تازه» برای فرد.
بیشینهسازی بازپرداخت به طلبکاران؛ سازماندهی مجدد یا تصفیۀ نهاد کسبوکار.
بازسازی بدهی دولتی برای ازسرگیری پرداختها و بازیابی دسترسی به بازار.
چه کسی کنترل دارد؟
یک امین منصوبشده توسط دادگاه بر فرآیند نظارت میکند.
فصل 11: مدیریت موجود اغلب میماند. فصل 7: یک امین تصفیه میکند.
دولت ملی مستقیماً با طلبکاران (صندوق بینالمللی پول، سایر کشورها، دارندگان اوراق قرضه) مذاکره میکند.
فرآیند کلیدی
تصفیۀ داراییهای غیرمعاف (فصل 7) یا یک برنامۀ بازپرداخت تأییدشده توسط دادگاه (فصل 13).
سازماندهی مجدد تحت نظارت دادگاه (فصل 11) یا تصفیۀ کامل داراییها (فصل 7).
برائت بدهیهای واجد شرایط؛ صفحۀ مالی فرد جزئی پاک میشود.
کسبوکار ممکن است ادامه یابد (فصل 11) یا وجودش متوقف شود (فصل 7). بدهی برای شرکت حلوفصل میشود.
هیچ صفحۀ پاکی وجود ندارد. بدهی زمانبندی مجدد میشود، نه پاک. اقتصاد ملی برای سالها بار آن را تحمل میکند.
هزینۀ انسانی
اختلال شخصی: از دستدادن بالقوۀ داراییها و آسیب اعتباری—اما یک مسیر قانونی ساختاریافته برای بازیابی ثبات.
تأثیر اجتماعی: از دستدادن شغل، اختلال در زنجیرۀ تأمین و اثرات جامعه از یک رویداد کسبوکار.
تراژدی جمعی: رکود، تورم، از دستدادن معیشت و فرسایش اعتماد عمومی با زخمهای اقتصادی بیننسلی.
قیاس
یک دکمۀ تنظیم مجدد قانونی برای امور مالی شخصی.
یک ابزار استراتژیک برای بقای کسبوکار یا یک تعطیلی منظم.
یک بحران تمامعیار سیاسی و اقتصادی با اثرات دومینویی ملی و جهانی.
نتیجهگیری: بدهی مشترک، راهحل غیرمشترک
پس، آیا یک کشور میتواند ورشکست شود؟ از نظر قانونی، خیر. از نظر اقتصادی، بله — اما به شیوهای بسیار ویرانگرتر.
یک کشور میتواند ورشکست شود، اما به معنای قانونی کلمه، «ورشکسته» نمیشود. هیچ فرآیند منظمی، هیچ شروع تازۀ تضمینشدهای و هیچ محافظتی برای شهروندانش از عواقب آن وجود ندارد.
برای یک فرد، یک فرآیند قانونی ساختاریافته برای بازیابی شخصی است.
برای یک شرکت، یک فرآیند قانونی برای نجات یا انحلال کسبوکار است.
برای یک کشور، یک بحران سیاسی گسترده بدون کتاب قواعد مشخص است.
درک این تمایز کلید عبور از عناوین احساسی خبرهاست. پریشانی مالی به روشهای غیرمنتظرهای مقیاس میشود: یک طناب نجات ساختاریافته برای یک فرد، یک مانور حسابشده برای یک شرکت و یک بحران تعریفکنندۀ نسل برای یک ملت.
سازنده این وبسایت (پایه گذار) دارای تجربه ۸ ساله در بازار مالی، اهل افغانستان و ساکن در استونی است.
او دارای کارشناسی اقتصاد عمومی و کارشناسی ارشد/ماستری مدیریت بازرگانی است.
This website uses cookies to improve your experience while you navigate through the website. Out of these, the cookies that are categorized as necessary are stored on your browser as they are essential for the working of basic functionalities of the website. We also use third-party cookies that help us analyze and understand how you use this website. These cookies will be stored in your browser only with your consent. You also have the option to opt-out of these cookies. But opting out of some of these cookies may affect your browsing experience.
Necessary cookies are absolutely essential for the website to function properly. These cookies ensure basic functionalities and security features of the website, anonymously.
Cookie
Duration
Description
cookielawinfo-checkbox-analytics
11 months
This cookie is set by GDPR Cookie Consent plugin. The cookie is used to store the user consent for the cookies in the category "Analytics".
cookielawinfo-checkbox-functional
11 months
The cookie is set by GDPR cookie consent to record the user consent for the cookies in the category "Functional".
cookielawinfo-checkbox-necessary
11 months
This cookie is set by GDPR Cookie Consent plugin. The cookies is used to store the user consent for the cookies in the category "Necessary".
cookielawinfo-checkbox-others
11 months
This cookie is set by GDPR Cookie Consent plugin. The cookie is used to store the user consent for the cookies in the category "Other.
cookielawinfo-checkbox-performance
11 months
This cookie is set by GDPR Cookie Consent plugin. The cookie is used to store the user consent for the cookies in the category "Performance".
viewed_cookie_policy
11 months
The cookie is set by the GDPR Cookie Consent plugin and is used to store whether or not user has consented to the use of cookies. It does not store any personal data.
Functional cookies help to perform certain functionalities like sharing the content of the website on social media platforms, collect feedbacks, and other third-party features.
Performance cookies are used to understand and analyze the key performance indexes of the website which helps in delivering a better user experience for the visitors.
Analytical cookies are used to understand how visitors interact with the website. These cookies help provide information on metrics the number of visitors, bounce rate, traffic source, etc.
Advertisement cookies are used to provide visitors with relevant ads and marketing campaigns. These cookies track visitors across websites and collect information to provide customized ads.